10 اشتباه رایج هنگام میکس (Mix) کردن موسیقی
توضیحات:
-
به نام خدا
اگر هر یک از این اشتباهات رایج میکس می کنید، نترسید. من نیز همان اشتباهات را داشتهام! همه همین گونه یاد گرفتهاند. ادامه را بخوانید و از اشتباهات درس بگیرید یا به موضاعات زیر بروید تا بدانید کجای کار اشتباه است و چگونه برای آهنگ بعدی از انجام آن ها جلوگیری کنید:
- استفاده بیش از حد از پردازش برای یک ترک
- تلاش برای تبدیل صدا به چیزی که نیست
- تصور روشنی از آنچه می خواهید ندارید
- توجه نکردن به سطح بندی Gain
- توجه نکردن به روابط Phase
- گذاشتن Reverb روی هر ترک
- کار کردن با Solo برای مدت طولانی
- عدم توجه به زمان بندی و کوک
- زیاده روی در بیس و تریبل
- رفتن به دنبال صدای مستر شده
استفاده بیش از حد پردازش برای یک ترک
به کار بردن Plug-in در تعداد بالا برای ترک های جداگانه بزرگترین اشتباهی است که من در تازهکاران می بینم. همه ما قربانی این موضوع شده ایم. این مشکلی بسیار رایج است. زیرا می بینیم که الگوها و ستارگان ما این اشتباه را در آموزش ها، در پست های وبلاگ و گاهی در صورت خوش شانس بودن حضوری انجام می دهند.اما الگوهای ما برای این کار دلیلی دارند. مثلا Dave Pensado زنجیره شش پلاگینی را به عنوان یک نقشه گام به گام در ویدئوی YouTube نشان می دهد. او می داند که چرا ممکن است EQ برای high-pass مناسب باشد، چرا دیگری برای تقویت فرکانس های mid مناسب است، چرا چنین کمپرسوری صدای مکمل کاملی دارد و از همه مهم تر، چگونه همه پلاگین ها با هم کار میکنند.
بسیار مهم است که به دنبال حرکات مناسب باشید و صداهای های جدید را آزمایش کنید. گاهی آزمایش می تواند مضر باشد. حداقل در مرحله میکس این گونه است. مانند هنگامی که تصور یا مرجع مشخصی از صدای درون ذهنتان ندارید.
تلاش برای تبدیل صدا به چیزی که نیست
یک بار مهندس با استعداد را دیدم که تازه از مدرسه صوتی فارغ التحصیل شده بود. او روی قطعه کلاسیک کار می کرد. او کم کم صدای خواننده Baritone را به صدایی خشن با Reverb زیاد و در کل غیر طبیعی تبدیل کرد. آخر کار رو به من کرد و گفت:« خراب شد، نه؟»سپس او کاری جسورانه انجام داد. تمام پردازش را پاک کرد و خودش را به دو پلاگین و یک send effect محدود کرد. در کمال تعجب کار بسیار خوب از آب درآمد. از آن زمان هر قطعه کلاسیکی که او مهندسی کرده بود را شنیدم عالی بودند.
من هیچ کاری برای پیشرفت او یا توصیه یا انتقادی نکردم. محدود شدن به دو پلاگین ایده خودش بود. من فقط او را تماشا کردم که دریافت نیازی به شلوغ کاری نداریم، مخصوصاً اگر با Bus های طبیعی و متفاوت مبارزه نکنید.
همه چیز به این برمی گردد: هر زمان که به دنبال پلاگین جدیدی می گردید، آیا می دانید به چه چیزی می خواهید برسید؟ آیا برای بهبود صدا کار می کنید یا با آن درگیر می شوید؟
البته پاسخ آن به داشتن تصور روشنی از آنچه می خواهید بستگی دارد که ما را درون دام بعدی گیر می اندازد:
10 اشتباه رایج هنگام میکس (Mix) کردن موسیقی
تصور روشنی از آنچه می خواهید ندارید
چیزی که فقط تازهکاران را درگیر نمی کند بلکه من و هم رده هایم همیشه گرفتار آن هستیم. این می تواند مانند هر چیز دیگری شور و اشتیاق داشته باشد: ما فقط می خواهیم به کار ادامه دهیم. بنابراین در گام نخست به خود اجازه یافتن آن چه می خواهیم را نمی دهیم.پیمانکار هرگز نمی تواند خانه ای با تصور کلی از قسمت های گوناگون آن بسازد. پس چرا ما فکر می کنیم که می توانیم میکسی بدون تصور کلی از شکل نهایی بیس داشته باشیم؟
شاید برای هنرمندان و تهیه کنندگان مناسب باشد که به همه چیز را بهم بریزند. اگرچه کار در بخش میکس، بیشتر شبیه به اجرای هنرمندانه یک نقشه است تا نقاشی چشم انداز زیبا. اگر با این حرف هم اندیشه هستید، بهتر است یک ایده روشن از کارتان هرچند کلی یا کوچک داشته باشید.
توجه نکردن به سطح بندی Gain یا Gain Staging
شاید فکر کنید که امروزه می توان سطح بندی Gain سنتی را کنار گذاشت. با این حال ، بسیاری از پلاگین ها (به ویژه در حالت آنالوگ) مانند دستگاه های قدیمی به قدرت سیگنال پاسخ می دهند. اگر از دستگاه های شبیه سازی آنالوگ در یک ترک aux استفاده می کنید، به کار بردن بیش از اندازه سطح ابزارهایی را که به aux می روند ممکن است صدا را Distort کنند. این می تواند مشکل ساز شود، به ویژه در پروژه های بزرگ که باید به سطح بسیاری از قسمت های متحرک توجه کنید.همچنین اگر به ساختار مناسب gain توجه نکنید در سیستم خود گیر کرده اید. منظور من از این حرف چیست؟ میکس زنده، کار روی پروژه آهنگساز دیگر، استفاده از برد آنالوگ برای هر ظرفیت ضبط. وقتی که روش کار شما با آن ها مطابقت نداشته باشد اجرای این وظایف پولساز بسیار دشوارتر است. برخی نیاز به Gain به سبک آنالوگ دارند.
به همین دلیل همیشه با جریان سیگنال در DAW مانند دستگاه آنالوگ رفتار کنم. در صورت نیاز به من قدرت مانور بیش تری میدهد. همچنین به سازماندهی بیشتر پروژه هایم کمک می کند. مانند هنگامی بخواهم باید کانال ها یا گروهی را به bus جدید یا مختلف اختصاص دهم.
Signal Flow Chart
اشتباه رایج هنگام میکس: توجه نکردن به روابط Phase
هنگامی که تازه کار باشید تشخیص سیگنال out of phase بسیار دشوار است. به خصوص اگر کسی به شما یاد ندهد که چگونه می توانید آن را تشخیص دهید.آهنگی را که یکی از دوستان قدیمیم فرستاده بود را به خاطر دارم. او از کم جان بودن drums در میکس خشن شکایت کرده بود. سپس معلوم شد که overhead ها فاز متفاوتی دارند. جابهجایی در overhead راست ، میکس را بسیار بهتر کرد.
Drums همیشه مشکل ساز است. بنابراین این جا کاری با کیت چند میکروفونی را انجام می دهم: من فازها را overhead را در برابر یکدیگر بررسی می کنم. یکی از overhead را برمی گردانم تا ببینم کدام تصویری منسجم و یک دست تری به من می دهد. تفاوتشان همیشه مانند سیاه و سفید است.
سپس overhead میکروفون ه دیگر را تکی آزمایش می کنم. گوش می دهم که کدام ترکیب کم و متوسط بیش تری دارد. همچنین به اندازهگیرها را نگاه می کنم. به احتمال زیاد، قطبی که سطح بالاتری دارد، فازش درست است.